این سخنرانی در زمینه سیاست خارجی، ادامه حرفهای 6سال گذشته اوباما بود. اوباما صریحتر از همیشه گفت که دیگر سربازان آمریکا را وارد «جنگهای غیرضروری» نمیکند. این عبارتی است که او 6سال پیش در جریان تبلیغات انتخاباتیاش استفاده کردهبود. اوباما قبل از ریاستجمهوری و زمانی که سناتور بود، از مخالفان سرسخت جنگ عراق بود و این جنگ را غیرضروری میدانست. پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در عراق، از وعدههای انتخاباتی او بود و حالا در ششمین سال ریاستجمهوریاش، پایان دادن به جنگهای عراق و افغانستان را موفقیتی در کارنامه خود میداند و به آن میبالد. او در سخنرانی اخیرش گفت: آمریکا باید پوتینهای جنگ را از پایش درآورد. من دیگر اجازه نمیدهم پسران و دخترانمان درگیر جنگهای بیپایان شوند. باید به دیپلماسی فرصت داد.
اما آیا این بهمعنای تغییر سیاست آمریکا و پایان جنگطلبیهای این کشور است؟
برای تحلیل سخنان اوباما در نفی جنگ، علت این سخنان را باید در 2عامل یعنی رویکرد افکار عمومی آمریکا و تحولات جدید جهان جستوجو کرد. معروف است که معدل سواد سیاسی مردم آمریکا در سطح پایینی قرار دارد و مثلا تا همین چند سال پیش، فرق عراق را با ایران نمیدانستند. میزان مشارکت سیاسی آنها هم پایین است و مثلا در انتخاباتها حضور چندانی ندارند. اما وقایع چند سال اخیر، تغییراتی در این روند ایجاد کردهاست.
بحران اقتصادی و مالی آمریکا در دولت جورج بوش که در مدت کوتاهی کل جهان را درنوردید، شغل، خانه، رفاه اجتماعی و در یک کلام رؤیای آمریکایی را از آمریکاییها گرفت. تحلیل ریشهها و عوامل این بحران بحثی اقتصادی میطلبد. اما از نظر افکار عمومی آمریکا، بوش و سیاستهای جنگطلبانه نومحافظهکاران، مقصر اصلی این بحران هستند. مردم ناگهان متوجه تأثیر مستقیم سیاستهای دولت در زندگی شخصیشان شدند. این باعث شد تا آمریکاییها توجه بیشتری به سیاست داخلی و خارجی نشان دهند چون زندگیشان از مسیر عادی خارج شده و رفاهشان در معرض خطر قرار گرفتهبود.
هزاران میلیارد دلار خسارتی که جنگهای عراق و افغانستان روی دست آمریکا گذاشته، موجب خشم و نفرت آمریکاییها از بوش شده تا جایی که اکنون بوش جرأت نمیکند در مراسم و انظار عمومی در آمریکا حاضر شود. قبل از بوش هم رؤسای جمهور دیگر آمریکا مانند کلینتون و بوش پدر، فرمانهای جنگ را امضا کردهبودند. اما در دولت بوش، جنگ، تئوری سیاست خارجی آمریکا شد. در دولت اوباما، درگیری مستقیم نظامی جایش را به جنگ پنهان دادهاست. شمار حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در کشورهای مختلف جهان، از شاخ آفریقا تا جنوب آسیا، نسبت به دولت بوش افزایش چشمگیری یافتهاست.
آمریکا همچنین در دهها کشور جهان مشغول جنگی غیرمستقیم از طریق کماندوهای واکنش سریع یا آموزش نظامیان آن کشورها برای انجام درگیریها در جنگهای داخلی است. اما این دولت از مداخله نظامی مستقیم مثلا در سوریه بهشدت پرهیز میکند.
اما دلیل دیگر سخنرانیهای اوباما در مذمت جنگ، تحولات غیرقابل پیشبینی جهان امروز است. در سالهای اخیر نهتنها خاورمیانه همیشه جوشان، بلکه دیگر نقاط دور و نزدیک جهان شاهد نوسانهای غافلگیرکننده در عرصه سیاست و اقتصاد بودهاند.
اعتراض طبقه متوسط به بحرانهای اقتصادی و ناکارآمدی سیاستمداران در کشورهای صنعتی و درحال توسعه از برزیل تا آلمان، گسترش شبکههای اجتماعی و افزایش سطح آگاهیهای مردم و ورود بازیگران و نیروهای غیردولتی به عرصه درگیریها و مناقشهها مانند گروههای وابسته به طالبان و القاعده در منطقه، همگی باعث شده که تحولات از کنترل و پیشبینی خارج شود. در چنین فضای غیرقابل پیشبینی و پیچیدهای، دیگر جنگ، بهترین و سادهترین گزینه نیست. در چنین فضایی، گزینه نظامی باعث پیروزی نمیشود.